دیکشنری
داستان آبیدیک
تیرباران شدن
english
1
general
::
sent to firing squad
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
تیر زدن
تیر ساز
تیر ستونی تغییر شکلی
تیر شهاب
تیر طره ای
تیر طره توخالی
تیر نیمه عمیق
تیر ورق با جان موجدار
تیر کشیدن
تیر یک سرگیردار
تیراژ
تیرانداز
تیراندازی
تیراندازی کردن
تیرباران
تیرباران شدن
تیرباران کردن
تیرپرتاب
تیرچال
تیرچه جا
تیرداد
تیردان
تیرگی
تیرگی روابط
تیرنشان
تیره
تیره بخت
تیره پشت
تیره رنگ
تیره روز
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید